توضیحات
رضا اسماعیلی متولد 1339 هجری شمسی شاعر معاصر ایرانی است.او در خانوادهای مذهبی در تهران به دنیا آمد. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، لیسانس خود را در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ کرد و پس از گذرانیدن خدمت نظام وظیفه در سال ١٣٦٨ به استخدام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درآمد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٣٥٧ سرودن شعر را به طور جدی آغاز کرد. اسماعیلی به مدت چهار سال سردبیر مجله دانشآموزی «امید اسلام» را بر عهده داشت.
او را پیش از این،بیش تر به عنوان شاعری که برای بزرکسالان شعر می گوید می شناختیم. ولی در مجموعه شعر « بوی گل، در می زند» این بار سیمای شاعری را به نظاره می نشینیم که در کوچه های نوجوانی ـ شاد و بازیگوش ـ مشغول مَزه ،مزه کردن طعم تُرد و مَلَسِ زندگی است.
اسماعیلی در این کتاب ـ در یک پوست اندازی شاعرانه ـ سوار بر مَرکَب شعر، از دنیای بزرگسالی به دنیای باشکوه و اسرار آمیز نوجوانی سفر کرده است و آموخته ها و تجربه های تلخ و شیرین خود را در غالب شعر هایی که بیشتر آن ها در غالب چهارپاره سروده شده اند، با زبانی ساده و صمیمی،به تصویر کشیده است .شاعر در فرازی از مقدمۀ این کتاب ، خطاب به دوست نوجوان خود چنین می گوید:
« دوست نوجوان من! من هم در این کتاب،نوجوانی هم سن وسال تو هستم و در تمام شعر ها از دریچۀ چشم های روشن و زُلال تو به زندگی نگاه کرده ام .صدای روشنی که از لابلای شعر های این کتاب به گوش تو می رسد، صدای آشنای توست.پس با من بیا در کوچه های معطر و سرسبز نوجوانی قدم بزنیم و پا به پای هم زندگی را تجربه کنیم. بیا قدم در جاده های نرفته بگذاریم ، پرده ها را بالا بزنیم، و زندگی را بپرسیم تا کم کم بزرگ شویم…».
نوجوانی، فصل زیبایی از زندگی است؛ مرزی بین کودکی و بزرگسالی. چیزی که در این سن و سال آدم را آزار میدهد این است که تکلیف خود را با خود نمیداند. چرا که این سن و سال به آدم نه به چشم کودک نگاه میکنند و نه به چشم بزرگسال! به هر حال این دوران را باید پشتسر گذاشت. از مرز کودکی عبور کرد و به ایستگاه بزرگسالی رسید. در این مجموعهی شعر، نویسنده کوشیده است تا از دریچهی چشم نوجوانان به زندگی نگاه کرده و شعر بسراید. شعرها تحت این عناوین به چاپ رسیده است: خدای خوبیها؛ مهر وطن؛ خانهی دوست؛ بنگر به آسمان؛ کودکی؛ بوی گل، درمیزند؛ همسایهی باران؛ غار امام؛ لبخند زندگی؛ زیباترین فصل؛ از گلوی روشن پروانهها؛ معلم شهید؛ سر تهران شلوغ است؛ باغ بهشت؛ شعری برای “قدس”؛ صدای پای آب؛ نسیم کربلا؛ اذان؛ کوچههای کودکی؛ بهمن خونین؛ پرید آن پرستو؛ و پنجرهی زمزمه.
کتاب «بوی گل، در می زند» نوشته «رضا اسماعیلی» است. این کتاب توسط «کتابهای سپیده» وابسته به «انتشارات اطلاعات» در 63 صفحه به چاپ رسیده است.