توضیحات
لوک واتسون که پسری کاملاً معمولی بود، روز تولد دهسالگیاش به یک گرگنما تبدیل شد و بعد از ماجرایی، گروه ا.ا.م.غ.ع (انجمن اسکان موجودات غیرعادی) او را همراه خانوادهاش به خیابان جیغ فرستادند؛ جایی که محل زندگی اشباح، هیولاها، زامبیها و دیگر موجودات غیرطبیعی بود. لوک خیلی زود با کلئو فار (یک دختر مومیاییشده) و رِسوس نگاتیو (پسر خونآشام همسایهبغلی) دوست شد و فهمید که خانم و آقای واتسون (پدر و مادرش) هرگز نمیتوانند با کابوس ترسشان از همسایهها کنار بیایند. پس تصمیم گرفت به کمک کتاب قدیمی افسانهی خیابان جیغ نوشتهی اسکیپ استون، شش یادگاری را که از پدران بنیانگذار بهجا مانده بود، پیدا کند. چون فقط با کنار هم گذاشتن قدرت این یادگارها میتواند درِ خروجی خیابان جیغ را باز کند و پدر و مادرش را به خانه ببرد. لوک، رسوس و کلئو بعد از مبارزه با گابلینها، از دست اشباح مزاحم نجات یافتند و اولین یادگار را پیدا کردند: دندان خونآشام ارشد، کنت نگاتوف. حالا با ترس و وحشت زیادی که خانم و آقای واتسون دارند، هدف بعدی پیدا کردن یادگار دوم است…
کتاب «خیابان جیغ، یادگار جادوگر» نوشتۀ «تامی دونباواند» با ترجمۀ «سرور کتبی» توسط «نشر پیدایش» در 144 صفحه به صورت مصور چاپ شده است.