توضیحات
راب، نوجوان چهارده سالهای است که در شهر مرکزی لندن بزرگ زندگی میکند و پس از مرگ پدرش یتیم میشود. او را به مدرسه شبانهروزی ایالتی میفرستند و او در آنجا با آزار بزرگترها به فکر فرار به شهرستان میافتد. جایی که بعدها میفهمد مادرش نیز از آنجا برای بودن با پدرش فرار کردهاست. او موفق به گذشتن از حصار مرزی شده و در آنسوی مرز با آشنا شدن با نوجوانی با نام مایک به خانه آنها میرود و با اسم جعلی به عنوان فامیلی دور که از خارج آمده با آنها زندگی میکند. او در آنجا با آداب و رسوم شهرستان و اعضای خانواده آشنا میشود.
پس از مدتی در شهرستان شورشی رخ میدهد که مایک نیز در آن درگیر است. پس از فروکش کردن شورش، مایک مجبور به فرار به شهر میشود. راب درمییابد که نگهبانان (ماموران حکومت) برای آرام نگهداشتن مردم چه تکنولوژیها و روشهایی را بکار میبرند. آنها او را میبینند و به او میفهمانند که از ابتدا میدانستند که او از کجا آمده و از او میخواهند که اطلاعاتی درباره سران شورش به آنها بدهد و پس از آن از او میخواهند که به آنها بپیوندد تا زندگی راحتی داشته باشد.
فکرهایی به سر راب میزند؛ اینکه با نگهبانان همکاری کند و زندگی راحتی داشته باشد یا اینکه آزاد باشد و به شورشیان بپیوندد. در پایان کتاب او را میبینیم که نیمهشب به آهستگی از خانه بیرون رفته و به سمت حصار مرز میرود. او آزادی را برگزیده است.
کتاب “نگهبانان” نوشتۀ جان کریستوفر با ترجمه حسین ابراهیمی(الوند) در 96 صفحه توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شده است